فیلم صامت «بسمالله» که امسال صدمین سالگرد تولید خود را جشن میگیرد، نهتنها نقطه عطفی در تاریخ سینمای آذربایجان به شمار میآید، بلکه یکی از برجستهترین نمونههای بهرهگیری نظام شوروی از ابزارهای فرهنگی و هنری برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک نیز محسوب میشود.
این فیلم ۵۷ دقیقهای، به کارگردانی عباس میرزاشریفزاده در سال ۱۹۲۵ ساخته شد و در تقاطع تئاتر، تبلیغات و سینمای نوظهور آن دوران قرار دارد. مضمون اصلی فیلم، نقد تعصب مذهبی، نمایش جهل جمعی و به تصویر کشیدن چهرهای منفی از روحانیان و سنتهای دینی بود؛ موضوعاتی که کاملاً در راستای سیاست رسمی شوروی برای ترویج سکولاریسم و کاهش نفوذ مذهب در جوامع مسلمان قرار داشت.
زمینه تاریخی: از اشغال تا استقرار نظام شوروی
در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰، جمهوری دموکراتیک آذربایجان که دو سال پیش از آن اعلام استقلال کرده بود، توسط ارتش سرخ شوروی سرنگون شد. پس از آن، «جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان» تشکیل گردید. در سال ۱۹۲۲ این جمهوری بهعنوان یکی از جمهوریهای مؤسس، به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیوست. از آن پس، مسکو کنترل کامل سیاسی، نظامی و فرهنگی بر آذربایجان یافت.
برای رهبری شوروی، نفوذ دین در جوامع مسلمان قفقاز، بهویژه جامعه شیعی آذربایجان، یکی از اصلیترین موانع تسلط ایدئولوژیک محسوب میشد. از این رو، سیاستی چندلایه برای تضعیف نهاد دین و جایگزینی آن با «آگاهی سوسیالیستی نوین» به اجرا گذاشته شد.
در مرحله نخست، به جای سرکوب مستقیم، حکومت شوروی با ایجاد جنبش گسترده «تبلیغ بیخدایی» وارد میدان شد. نهادهایی نظیر اتحادیه بیخدایان فعال شدند، نشریات و کتابهای ضد دینی منتشر گردید، و ابزارهای فرهنگی همچون تئاتر و سینما به خدمت ایدئولوژی درآمدند.
نقش روشنفکران و ادبیات در تضعیف دین
حکومت شوروی بخشی از روشنفکران و نویسندگان برجسته آذربایجان را به خدمت اهداف تبلیغاتی خود گرفت. در آثار نویسندگانی چون محمد سعید اردوبادی، جلیل محمدقلیزاده، جعفر جبارلی، حسین جاوید و صمد وُرغون، روحانیان بهعنوان افرادی نادان، آزمند و سوءاستفادهگر تصویر شدند؛ تصویری که فاصلهای جدی با واقعیت اجتماعی آن دوران داشت.
در واقع، در همان زمان در آذربایجان، شبکهای گسترده از علمای دینی، مجتهدان و سادات وجود داشت که بسیاری از آنان در نجف و کربلا تحصیل کرده بودند و مورد اعتماد مردم بودند. عناوینی چون «حاجی»، «کربلایی» و «مشهدی» نشانهای از پایبندی عمیق مردم به ارزشهای اسلامی بود. اما در آثار تبلیغاتی شوروی، این قشر بهعنوان «منتشرکنندگان جهل» معرفی میشدند.
فیلم «بسمالله»: ابزار سینمایی یک ایدئولوژی
فیلم «بسمالله» روشنترین جلوه این سیاست فرهنگی است. نریمان نریماناف، سیاستمدار و نویسنده برجسته، سینما را قویترین ابزار تبلیغاتی برای مردم بیسواد میدانست. فیلم به سفارش کمیسیون امور زمین ساخته شد و در مناطق مختلف کشور فیلمبرداری گردید تا به روستاها و شهرهای مذهبی نفوذ کند.
در این فیلم، روحانیان با چهرهای منفی نمایش داده میشوند؛ جهل دینی نکوهش میشود و آزادی روستاییان از منظر «عدالت انقلابی» به تصویر درمیآید. استفاده از تصاویر واقعی مراسم عاشورا در باکو، فیلمبرداری مستندگونه، بازی بازیگران بومی و لحن تئاتری فیلم باعث شد پیام ایدئولوژیک آن بسیار مؤثر منتقل شود.
از تبلیغ تا سرکوب
سیاست تبلیغی شوروی در دهه ۱۹۲۰، در دهه بعدی به سرکوب مستقیم تبدیل شد. در سالهای ۱۹۳۷–۱۹۳۸، موج گستردهای از پاکسازی سیاسی و فرهنگی در آذربایجان آغاز شد. صدها روحانی، نویسنده، شاعر و شهروند عادی بازداشت، تبعید یا اعدام شدند.
پارادوکس تاریخی این دوران آن است که عباس میرزاشریفزاده، همان کارگردانی که فیلم «بسمالله» را در خدمت تبلیغات شوروی ساخته بود، خود نیز قربانی همین سرکوب شد. او در سال ۱۹۳۸ به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر و پس از محاکمهای کوتاه، اعدام شد.
نمونهای از مقاومت دینی: آخوند محمد پیشنماززاده
در برابر این سیاستها، شخصیتهایی چون آخوند محمد پیشنماززاده نقش مهمی در دفاع از هویت دینی جامعه ایفا کردند. او که در ۱۸۵۳ در گنجه به دنیا آمده بود، تحصیلات دینی خود را در گنجه و تبریز گذراند و سپس به تفلیس رفت. او سالها امام جماعت مسجد جامع گنجه بود و در زمینه آموزش دینی، بهویژه برای دختران مسلمان، پیشگام محسوب میشد.
پیشنماززاده مدرسهای به نام «مکتبالخیر» تأسیس کرد که بعدها تحت فشار حکومت به مدرسه روسی–اسلامی تبدیل شد. او چندین بار به اتهام ارتباط با ایران و ترکیه بازداشت و تبعید شد، اما حتی در دوران تبعید نیز از فعالیت فرهنگی بازنایستاد. در نهایت، او در سال ۱۹۰۹ به ریاست اداره روحانیان شیعه قفقاز منصوب شد؛ مقامی که نشاندهنده نفوذ اجتماعی و مذهبی او بود.
جمعبندی
فیلم «بسمالله» تنها یک اثر سینمایی تاریخی نیست؛ بلکه سندی زنده از مرحلهای است که در آن، شوروی با استفاده از ابزارهای فرهنگی، جنگ ایدئولوژیک گستردهای را علیه دین و سنتهای بومی در آذربایجان به راه انداخت. این فیلم نشان میدهد چگونه سینما و هنر میتوانند به سلاح ایدئولوژیک بدل شوند؛ و سرنوشت کارگردان آن نیز گواه آن است که نظامهای ایدئولوژیک، حتی به خدمتگذاران خود نیز رحم نمیکنند.
امروز و پس از گذشت یک قرن، فیلم «بسمالله» علاوه بر ارزش سینمایی، بهعنوان یک منبع پژوهشی مهم برای فهم سیاست فرهنگی شوروی، تاریخ تشیع در قفقاز و رابطه دین و قدرت قابل بررسی است.
نظر شما